English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
set up U اماده بکار استقرار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
preposition U استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
prepositions U استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
solidification U استقرار
installation U استقرار
settlement U استقرار
installations U استقرار
stability U استقرار
settlements U استقرار
pitches U استقرار
pitch U استقرار
colony U استقرار
localization U استقرار
mounting U استقرار
downloading U استقرار
establishments U استقرار
sessility U استقرار
establishment U استقرار
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
yoke U پایه استقرار
seats U سکوی استقرار
stanchion U سکوی استقرار
stations U استقرار یافتن
stationed U استقرار یافتن
station U استقرار یافتن
lodgment area U منطقه استقرار
permanent emplacement U استقرار دایمی
yoke U دوشاخه استقرار
delocalization U عدم استقرار
restoration U استقرار مجدد
seated U سکوی استقرار
confirmation U تثبیت استقرار
positioning band U حلقه استقرار
angle of repose U زاویه استقرار
centralization U استقرار درمرکز
posteriori U ازراه استقرار
reintegration U استقرار مجدد
crimping groove U شیار استقرار
centralisation U استقرار درمرکز
seat U سکوی استقرار
tent striking U فرمان ضد استقرار
equatorial mounting U استقرار معدل النهاری
angle of repose U حداکثر شیب استقرار
automatic font downloading U استقرار خودکار فونت
alt azimuth mounting U استقرار سمت- ارتفاعی
lodgement U منزل گیری استقرار
network topology U چگونگی استقرار شبکه
lodgment U منزل گیری استقرار
setting ring U حلقه استقرار یا ثبات
seating U محل استقرار نشیمن
downloading utility U برنامه کمکی استقرار
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
metacenter U نقطه استقرار وثبات یاتوازن
anchor line cable U کابل استقرار چتردر هواپیما
make up <idiom> U استقرار وسایل تزئین وآرایش
location of industry U تعیین محل استقرار صنعت
disposition U استقرار یکانها و اماد درمنطقه
downloadable font U فونت قابل استقرار در حافظه
settling rounds U تیر استقرار قنداق توپ
gun post U سوراخ محل استقرار لوله توپ
cannelure U شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
settle U مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
settles U مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
location theory U نظریه تعیین محل استقرار صنعت
sponson U سکوی استقرار توپ روی برجک
cannelure U شیار استقرار پوکه روی گلوله
laager U هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
steric U وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
trailer camp U محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer park U محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
rack space U محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
trailer court U محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
staging U سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
syzygial U وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
sabot U کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
air alert warning U اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
yare U اماده
in the saddle U اماده
ready-made U اماده
in full fig U اماده
in form U اماده
ready made U اماده
readies U اماده
accoutrements U اماده
in gear U اماده
lief U اماده
handier U اماده
susceptible U اماده
provided U اماده
in store U اماده
minded U اماده
stocked U اماده
in kelter U اماده
handiest U اماده
handy U اماده
stock U اماده
readied U اماده
ablest U اماده
abler U اماده
equipped U اماده
supplied U اماده
fresh U اماده
freshest U اماده
prompt U اماده
prompted U اماده
yoi U اماده
accoutred U اماده
set U اماده
ready U اماده
supply U اماده
readying U اماده
prompts U اماده
sets U اماده
supplying U اماده
setting up U اماده
fresh- U اماده
alerts U اماده باش
accommodated U اماده کردن
in gear U اماده حرکت
accommodates U اماده کردن
prepare U اماده کردن
preparing U اماده کردن
prepares U اماده کردن
confect U اماده کردن
indispose U اماده ساختن
bound U : اماده رفتن
rig U اماده شدن
prompt to go U اماده رفتن
coached U اماده ساز
coach U اماده ساز
rigged U اماده شدن
to pickle a rod for U اماده کردن
fledge U اماده پروازکردن
readied U اماده کردن
rigs U اماده شدن
provide U اماده کردن
alerted U اماده باش
pre treatment U اماده کردن
alert U اماده باش
transit mixed concrete U بتن اماده
to bargain for U منتظریا اماده
to buckle oneself U اماده شدن
he is ready at excuses U اماده است
unlimber U اماده کردن
coaching U اماده سازی
readying U اماده کردن
readies U اماده کردن
provides U اماده کردن
get ready U اماده کردن
giglet U دخترسبک که اماده
giglot U دخترسبک که اماده
to string up U اماده کردن
to gird up one's loins U اماده کارشدن
to a. the ball U اماده انداختن
preparatory U اماده کننده
warlike U اماده جنگ
snug U اماده ومجهز
ready U اماده کردن
accoutered U اماده جنگ
fine U بسیار اماده
detonative U اماده انفجار
preparation U اماده کردن
preparations U اماده کردن
preparations U اماده سازی
ready service U اماده به کار
fined U بسیار اماده
finest U بسیار اماده
ready mixed concrete U بتن اماده
acoutre U اماده جنگ
action mission ship U ناو اماده
ready for use U اماده مصرف
aforehand U اماده راحت
setting up U اماده کردن
sets U اماده کردن
set U اماده کردن
make ready U اماده کردن
preparation U اماده سازی
at call U اماده فرمان
primed U اماده کردن
seaworthy U اماده دریا
ready use U اماده مصرف
night boat U قایق اماده
ripely U بطور اماده
combat available U اماده به رزم
combat available U اماده به پرواز
primes U اماده کردن
at or within call U اماده فرمان
battailous U اماده جنگ
mission ready U اماده پرواز
belay U اماده کردن
prime U اماده کردن
ready to die U اماده مردن
supply U اماده کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com